انشای صفحه ی 36 نگارش پایه ی دهم تجربی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    اشک

    اشک یعنی دنیای کودکانه ی دختری که عکس پدر شهید خودرا در سینه میفشارد و عاشقانه میگرید تا ناله هایش سر به فلک کشد،دختری که در بازی زندگی کارگردان ماهری است او همان کسی است که در فیلم زندگیش بازیگران زیادی برگزیده است ولی این پدر است که همیشه به عنوان قهرمان زندگی فیلمش نقش آفرینی میکند آری او فیلم را آغاز میکند بدون هیچ باکی،اما هیچ زمانی در خیالش نمیگنجد که شاید این بار نقش آفرین فیلمش برای همیشه از زندگی کات شود . در کنج اتاق اشک میریزد گویا شب پدر را در خواب دیده است ، عاشقانه اورا می ستاید و اشک میریزد و با پدر خود دردودل میکند و میخواهد پرنده ای داشته باشد تا به سوی آسمان معشوق پر بگشاید و دلتنگی های کودکانه اش را این بار به پدرش برساند .آری!!کاش پدر بود و اشک های اورا پاک میکرد و قلب کوچکش را در سینه میفشرد.
     دختری که شب را به امید پدر میخوابد ولی صبح روشن را به این امید شروع نمیکند .شب هایی که شکایت میکند از دخترکی به خیال پدر خوابیده ولی بالش پنبه ایش پر از اشک های بر گونه جاری شده اند.
     اشک یعنی ریسمان خودرا چنان به ریسمان معشوق گره بزنی که در مقابل سجود بر او احساست جاری شود آری اشک میریزی دلت پر است از ناملایمات دنیا از دوری معشوق از لایق نبودن ؛ هنگام زنگ خدا میرسد سجاده ی دلت را پهن میکنی و در هنگام ستایش برای معبود چنان اشک میریزی ، توفیق میخواهد از دل برای معشوق اشک بریزی ، اشک نه از ترس معبود برای نزدیکی به معبود .
     آه!هرکس به گونه ای می گرید بعضی از هجرت و فراق بعضی از شوق و عده ای برای معشوق واقعی...
     نویسنده : حنانه دایی پور

    دست نوشته دانش آموزان ۱۳آبان ممقان...
    ما را در سایت دست نوشته دانش آموزان ۱۳آبان ممقان دنبال می کنید

    برچسب : انشای صفحه ی 31 نهم,انشای صفحه ی 23 هشتم,انشای صفحه ی 24 نهم, نویسنده : 0avazghalam4 بازدید : 102 تاريخ : جمعه 3 دی 1395 ساعت: 0:16